خاطرات بارداری

۲۹ اردیبهشت

1399/3/6 13:27
نویسنده : Leila
56 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخترکم؛

الانم حسابی تکون میخوری همینجور ک صبح حسابی صبح بخیر گفتی الانم داری ب مامان شب بخیر میگی کلا امروز خیلی شیطونی کردی گاهی تکونات خیلی خیلی پایینه ی چیز خیلی باورنکردنی ک میخوام بهت بگم اینکه وقتی باهات حرف میزنم تکون میخوری انگار ک میخوای جوابمو بدی آخ ک من قربون دخترم بشم.

راسی اینو بگم ک زیاد باهات حرف میزنم میخوام ارتباط فوق العاده ای باهم داشته باشیم و وقتی ب دنیا اومدی این موضوع کاملا مشخص میش،



سلام دختر قشنگم؛

امروز صبح بیشتر از همیشه تکون خوردی بیدار ک شدم ی ساعت ذل زده بودم ب شکمم و تکونای تورو تماشا میکردم بعد ک خوابیدی اونوقت پاشدم وااای ک چقد لذت میبرم اینقد قشنگ تکون میخوری هر دفه ی جای شکمم تکون میخوره مث اینکه خیلی وروجکی😍

هفته ۱۹ تکونات کاملا حس میکردم البته قبلش هم ی چیزای ریزی مث نبض حس میکردم اما آخرای ۱۸ دیگ قشنگ حرکاتت حس میشد من ک عاشق این تکوناتم دختر قشنگم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)